در این نوشته سعی میکنم نشان دهم که یکی از عواملی که باعث میشود تیمهای کوچکتر بهتر از تیمهای بزرگ عمل کنند، افزایش پیچیدگی روابط انسانی با افزایش تعداد نفرات است. سرآخر متن را، با پادوکسی در نقطه مقابل این موضوع تمام خواهم کرد که در شرایطی خاص تیم های بسیار بزرگ میتوانند از پس کارهایی برآیند که هیچ سازمانی نمی تواند حتا تصور انجام آن را نیز بکند. …
اگه شما هم مثل من عاشق کوه نوردی باشین می دونین که راه رفتن برای رسیدن به قله اون هم در کل روز، کار سختی میتونه باشه. این صحنه رو تصور میکنم که بعد مدتی از شروع کوه نوردی با خسته شدن تکتک ماهیچههام، کم کم تو ذهنم رسیدن به مقصد اونقدر دور به نظر می رسه که حتا می تونه باعث بشه کارم رو متوقف کنم. در این مواقع دیگه نمیتونم به قله فکر کنم. در واقع فکر کردن به قله مخربترین فکری هستش که ممکنه به ذهنم برسه. …
دیروز داشتم مطلبی رو میخوندم در مورد این سوال که «علت وجود ترمز در اتومبیلها چی هستش؟» و فکر کردم که تو یادداشتی کوتاه اون رو با شما در میون بزارم.
اولین جوابی که به ذهن هر کسی میتونه برسه اینه که ترمز اتومبیل برای کاهش سرعت اون تعبیه شده. جواب درست به نظر میرسه. اما بیایین به موضوع از یه زاویه دیگه نگاه کنیم …
من تو همایش روز جهانی کاربردپذیری یه بلیط اضافی دارم که می خوام اون رو به یکی دوستای خودم هدیه بدم.
تنها کاری که باید انجام بدین این هستش که یه توییت انجام بدین که توش هر دو کلمه کاربردپذیری و تجربه کاربری وجود داشته باشه و تو آخر توییت یادتون نره که تگ همایش رو هم اضافه کنین تا من بتونم توییتها رو ببینم …
من با تغییراتی این نوشته رو تو وبلاگم انتشار دادم تا شاید در دسترس تر باشه برا بقیه... اولین چیزی که مردم برای کمک بهش فکر می کنن چادر و پتو هست ...اینا خیلی خوب و واجبن ولی چیزهایی هستند که آدم بهشون فکر هم نمی کنه. مثلا مردم با پای برهنه از زیر آوار بیرون آورده می شن و کفشی به پا ندارن. فرستادن دمپایی( از این جهت که راحت تر به هر پایی می خوره ) لازم است …
مدتی هستش که ستون جدیدی به بورد پروژه نارمند اضافه کردیم به اسم reviewing یا «در حال بازنگری». هدف این ستون این هست که کدهای تمام افراد تیم، قبل از ورود کدها به مرحله انتشار بر روی سرور توسعه دهندهها، توسط یه همتیمی دیگه بازنگری و بررسی بشه. این کار بهانه ای شد تا بخوام تجربیات و آموخته هامون رو در این مورد با شما به اشتراک بذارم …
مدتی هست اش که تیم ما در نارمند در حال استفاده از Git به جای SVN به عنوان سیستم کنترل ورژن خودش هستش. اینکه چرا این تغییر اتفاق افتاد، دلایل بسیاری داشت، اما نوشتن در مورد این دلایل رو به پُستی دیگه موکول می کنم. به احتمال زیاد شما هم مثل ما در حال توسعه نرمافزار در محیط ویندوز هستین. اما راه اندازی Git در شبکه داخلی یک شرکت در ویندوز می تونه یکم حوصله تون رو سر ببره. این پست همانطور که از عنوانش پیداست قرار هست اش درست به همین موضوع بپردازه …
چند هفته به پایان زمان تحویل پروژه تان مانده و تنها 70 درصد پروژه (از نظر شما) پیش رفته است. شما سعی می کنید با کار بیشتر و به کارگیری افراد بیشتر این مورد را جبران کنید ولی نتایج چیز دیگری را نشان می دهد. به هر ترتیبی هست پروژه را به مشتری تحویل می دهید و اولین چیزی که از مشتری می شنوید این است که آنچه انجام شده است با آنچه که وی خواسته بود هیچ همخوانی ای ندارد!
این سناریو یعنی شکست پروژه، چه از لحاظ مشتری و چه از طرف توسعه دهندگان محصول. به نظر شما تا چه هنگام باید این سناریو ها در پروژهای نرم افزاری تکرار شود؟ …
یک روز کاری پر انرژی رو شروع می کنی و می خواهی یک ارتباط ساده بین دو جدول در پایگاه داده MySQL ایجاد کنی؛ اصلا فکرش رو هم نمی کردی که همچین کار ساده ای پیام خطایی رو بده که کل روزت رو صرف debug اون بکنی.
پس ار خواندن این مطلب نباید رابطه ای در MySql شما رو درگیر خودش بکند و به راحتی خواهید توانست از پس هر ایراد به وجود آمده بر بیایید …
آرش هستم، آرش میلانی، هـکر و نینجای خوشحالسازی و عاشق کوه و دشت و هرگونه ادونچر و عضوی از تیم هیجان انگیز نارمند.
در مورد توسعه وب، برنامهنویسی، بهبود روند انجام کارها، طراحی برای تجربهکاربری بهتر و هر اونچه که برای یک هـکر میتونه مهم باشه مینویسم.
به هر دلیلی میتونین به آدرس me[at]arashmilani.com ایمیل بفرستین.
راستی میتونم به محض انتشار مطلبی جدید، از طریق ایمیل شما رو خبردار کنم.
کافی است ایمیلی با عنوان «نینجا من رو از نوشتههات خبر دار کن» یا شبیه اون برام بفرستین. به هر حال خودم قرار هست جوابش رو بدم نه یه برنامه کامپیوتری یا روبوت :)