در این نوشته سعی میکنم نشان دهم که یکی از عواملی که باعث میشود تیمهای کوچکتر بهتر از تیمهای بزرگ عمل کنند، افزایش پیچیدگی روابط انسانی با افزایش تعداد نفرات است. سرآخر متن را، با پادوکسی در نقطه مقابل این موضوع تمام خواهم کرد که در شرایطی خاص تیم های بسیار بزرگ میتوانند از پس کارهایی برآیند که هیچ سازمانی نمی تواند حتا تصور انجام آن را نیز بکند.
گفته معروفی وجود دارد که «افزودن فرد جدید به تیمی که پروژهی آنها عقب افتاده است باعث بدتر شدن اوضاع و عقب افتادن بیشتر آن پروژه میشود». اما تنها کسی که واقعن این موضوع را تجربه کرده باشد میتواند بفهمد که این بدتر شدن اوضاع بیش از تصور اولیه افراد اتفاق میافتد. بیایید با دو دو تا چهار تا موضوع را روشن تر کنیم. می دانیم که هر فردی که به تیم اضافه می شود بایستی با تمام اعضای قبلی تیم تعامل داشته باشد. با این توضیح، در تیمی سه نفره، سه حلقه ارتباطی، در تیمی چهارنفره، شش حلقه ارتباطی بین افراد وجود دارد. در صورتی که بخواهیم یک نفر به تیم چهار نفره اضافه کنیم تعداد حلقههای ارتباطی نزدیک دو برابر تیم چهارنفره میشود (دقیقن ده حلقه). کاملن مشخص است که این روابط انسانی با افزایش تعداد افراد تیم به صورت سرسام آوری زیادتر می شوند؛ مثلن برای تیمی که متشکل از ۱۵ نفر است، تعداد این روابط به عدد ۱۰۵ می رسد که عملن باعث میشود امکان هماهنگ شدن اعضای تیم با یکدیگر اگر غیرممکن نباشد، بسیار سخت شود. *
با در نظر گرفتن اینکه حلقههای ارتباطی انسانی پدیدهای خیلی پیچیده هستند به نظر می رسد که هرچه تعداد نفرات تیم کمتر باشد، هماهنگی بین افراد راحتتر و کارایی تیم بیشتر خواهد بود. اما در دنیای واقعی سازمانهایی وجود دارند که تعداد افراد مشغول در آنها بایستی خیلی زیاد باشد تا بتوانند مشتریان خود را راضی کنند. درست به همین دلیل بود که از اوایل سال ۱۸۰۰ میلادی که کم کم تعداد افراد درون سازمان ها زیاد و زیادتر میشدند، استفاده از مدل «چارت سازمانی هرمی شکل» رایج شد. همه ما با این مدل آشنا هستیم که در راس آن هرم، مدیر عامل و در میانه آن مدیران ارشد، پایینتر از آنها مدیران میانی و در قاعدهی هرم تیم های کوچک متشکل از افرادی بودند که کار اصلی سازمان را انجام می دادند. بدون چنین ساختاری عملن هماهنگی بین افراد در شرکتها و سازمانهای بسیار بزرگ غیر ممکن بود. در این مدل دلیل انگیزش افرادی که در قاعده هرم قرار دارند و دلیل اینکه اجازه می دهند تا افرادی آنها را مدیریت کنند اغلب پول است.
بدین ترتیب امروزه شاهد سازمانها و شرکتهایی بزرگ هستیم. اما گسترش این سازمانها نیز حدی دارد. این سیستم تا زمانی می تواند به بزرگشدن خود ادامه دهند که هزینه مدیریت افراد از درآمد سازمان بیشتر نشود.
اما پارادوکسی که در سالهای اخیر با آن روبرو شدیم این بود که با پیشرفت تکنولوژی، ظهور اینترنت و از بین رفتن موانع و هزینه های هنگفت ارتباط بین افراد، شاهد تیمهایی** متشکل از ۱۱۹،۰۷۶ نفر بودیم که بدون هیچ چشم داشت مالی نزدیک به سی میلیون صفحه در ویکیپدیا ایجاد کردند که یکی از پرمراجعهترین و بهروزترین دانشنامه های دنیا است. چگونه تیمی به این بزرگی می تواند بدون مدیریت مستقیم از طرف سازمانی، چنین اقدامی با ارزش را انجام دهد؟
مثال دیگر در این زمینه سیستم عامل لینوکس است که توسعهدهندگان و برنامهنویسان از تمام دنیا در ایجاد و بهبود آن نقش داشته و دارند. نکته ای که دوباره باید تاکید کنم این است که عامل انگیزش این افراد چیزی ورای مسایل مالی است. اینکه چگونه چنین اتفاقهایی میافتد و چه شرایطی برای ایجاد چنین تیمهایی نیاز هست، موضوعی است که می خواهم در پست بعدی به آن بپردازم.
اگر نکته ای در این مورد به نظرتان می رسد و یا نظری متفاوت در مورد این موضوع دارید خوشحال میشوم با من از طریق توییتر یا ایمیل در میان بگذارید.
* ممنون ار عرفان عزیز بابت تذکر در مورد فرمول این محاسبه
** بحثی با بهروز بختیاری عزیز در توییتر داشتیم در مورد اینکه آیا اصلن می شود این گروه افراد را تیم نامید یا نه. نظر شما در این مورد چیست؟ آیا داشتن هدفی مشترک برای تیم نامیدن گروهها کافی است؟ آیا اصلن افراد این گروهها هدف مشترکی دارند؟
آرش هستم، آرش میلانی، هـکر و نینجای خوشحالسازی و عاشق کوه و دشت و هرگونه ادونچر و عضوی از تیم هیجان انگیز نارمند.
در مورد توسعه وب، برنامهنویسی، بهبود روند انجام کارها، طراحی برای تجربهکاربری بهتر و هر اونچه که برای یک هـکر میتونه مهم باشه مینویسم.
به هر دلیلی میتونین به آدرس me[at]arashmilani.com ایمیل بفرستین.
راستی میتونم به محض انتشار مطلبی جدید، از طریق ایمیل شما رو خبردار کنم.
کافی است ایمیلی با عنوان «نینجا من رو از نوشتههات خبر دار کن» یا شبیه اون برام بفرستین. به هر حال خودم قرار هست جوابش رو بدم نه یه برنامه کامپیوتری یا روبوت :)
نظرات خوانندگان این نوشته
درمورد این حرفها دارم من!
ممنون آرش مثل همیشه از مطلبی که نوشته بودی کلی استفاده کردم :)
نظری در این مورد دارید؟ خوشحال میشم اون رو برام ارسال کنید