من آدم باهوشی نیستم. شاید شما از من باهوشتر باشید. در واقع احتمال اون بسیار زیاد هست. اما هرانسانی به دلیل انسان بودن خود، هر چه قدر هم باهوش باشد باز هم نمیتواند تمام جوانب یک کار را درست پیشبینی کند. اصولن ما انسانها پیشگوهای خوبی نیستیم و تمام برنامه ریزیها ما بیشتر حدس و گمان است.
در ارتشهای جهان فرماندهها همیشه برای حمله خود برنامهای را در چندین صفحه مینویسند اما در میان آنها گفتهای معروف وجود دارد که میگوید «هیچ برنامهای نمیتواند در مواجهه با دشمن دوام بیاورد». در واقع تمام آن نوشتهها در چندین صفحه فقط حدس و گمانی بیش نیست. اما اگر اینگونه هست چگونه حملهای موفقیت آمیز میشود؟ دلیل آن برمیگردد به یک جملهای کلیدی که ابتدای آن اسناد همیشه نوشته میشود و آن «هدف از انجام آن عملیات» است. از فرماندهان رده پایینتر و سربازان خواسته میشود که بدون توجه به آنچه که در صحنه نبرد ممکن است اتفاق بیافتد، بایستی «هدف» این عملیات محقق شود.
در زندگی عادی نیز میتوان از روش بالا استفاده کرد. میخواهید کاری شروع کنید در حد شهر، استان یا کشورتون؟ یا میخواهید نرمافزاری طراحی کنید؟ یا میخواهید استارتاپی راهاندازی کنید؟ اصلن نیاز نیست که ایده خودتون رو بینقص کنید. ایده خودتون رو تا حدی ببرید جلو وبعد اون رو به همه دنیا عرضه کنید. ازشون بخواید تا به شما در اینکار ملحق بشن و بگن چطوری میشه کار رو پیشرفت داد. از سایر افراد بخواین تا از نرمافزارتون استفاده کنن و بگن که چطوری میتونین بهبودش ببخشین.
اگر پیام خودتون رو واضح به دیگران برسونید و راهی براشون پیشبینی کنید تا صدایشون رو به شما برسونند، در عجب میمونید از اتفاقهای خوبی که خواهد افتاد. در عجب میمونید از پیشنهادهای خوبی که افراد براتون میفرستن. در عجب میمونید از مقدار تاثیری که میتونستید در دیگران بگذارید.
برای مثال در مورد چالشی که من در مورد طراحی سرویس در شش ماه برای خودم طراحی کردم همین اتفاق افتاد. من اصلن نمیخواستم از کسی دعوت کنم تا این چالش رو برا خودشون تکرار کنن ولی در کمتر از نیم ساعت در توییتر هشتگای برای این کار شکل گرفت در عرض چندین ساعت چندین نفر خودشون رو به روش مشابه به چالش کشیدند. افراد بسیاری در مورد امکان پذیر بودن، خوب بودن یا بد بودن این چالش شروع به بحث کردند.
اگر من این چالش رو به صورت خصوصی پیش میبردم هیچکدوم از این اتفاقها بدون در نظر گرفتن نتیجه اونها به وجود نمیومد. حالا اگر شما هم ایده ای دارید سعی کنید سریع اون رو به گوش افراد مشتاق برسوند، بخشی از اون رو عملی کنید و به بقیه نشون بدید، به جای اینکه در تنهایی به گمان خودتون ایده خودتون رو بپزید. که هیچ کدوم از انسانها به انداره جمعی از اونها باهوشتر نیستند.
پینوشت:
ابولفضل فتاحی عزیز هم درست همزمان با من نوشتهای در این موضوع با عنوان «توی کار زیاد وسواس به خرج ندید» منتشر کرده که خوندنش رو پیشنهاد میکنم.
آرش هستم، آرش میلانی، هـکر و نینجای خوشحالسازی و عاشق کوه و دشت و هرگونه ادونچر و عضوی از تیم هیجان انگیز نارمند.
در مورد توسعه وب، برنامهنویسی، بهبود روند انجام کارها، طراحی برای تجربهکاربری بهتر و هر اونچه که برای یک هـکر میتونه مهم باشه مینویسم.
به هر دلیلی میتونین به آدرس me[at]arashmilani.com ایمیل بفرستین.
راستی میتونم به محض انتشار مطلبی جدید، از طریق ایمیل شما رو خبردار کنم.
کافی است ایمیلی با عنوان «نینجا من رو از نوشتههات خبر دار کن» یا شبیه اون برام بفرستین. به هر حال خودم قرار هست جوابش رو بدم نه یه برنامه کامپیوتری یا روبوت :)
نظرات خوانندگان این نوشته
همه چیز را همگانن دانند و همگان هم هنوز زاده نشده است
به نظر من اصلا بهتر و بهترین معنی نداره
به نظر من مقایسه آدم ها یکم مسخره است، چون هیچ کدوم از اونا تو شرایط یکسانی بزرگ نشدن
هر کسی در نوع خودش می تونه بهترین باشه
باید ایدمونو به بهترین شکل جوری که بعد از معرفیش به خودمون بگیم آفرین خیلی خوب بود ارائه کنیم
نه جوری که بعدش همش حس کنیم نتونستیم حرف اصلیمونو بزنیم
متاسفانه باید بگم زیاد موافق نیستم. اگر اسیلیکونولی بود این بهترین راه برای توسعه یک ایده بود. ولی اینجا ایرانه و به محض مطرح کردن طرح یا ایدهت متاسفانه افراد سودجویی هستند که اون رو به سرعت زودتر از خود شما تصاحب کنند و حقوق مادی و معنوی اون ایده رو به نام خودشون مصادره کنند.
شخصن ترجیح میدم اگر خودم هوش و توان توسعه یا ساخت ایدهم رو ندارم، افرادی رو برای این کار استخدام کنم، نه اینکه ایده رو لو بدم!
درسته که ایران مثل سیلیکون ولی متمرکز نیست اما اینکار میتونه گروه های فعال وپروژه های تازه ای تولید کنه
ولی مشکل بعدی اینکه دستتو نمیگره مربی که بتونه ببره جلو
من تو فیسبوک یه پست گذاشتم اینجوری:
"من هوشمندم ولی باهوش نیستم"
بعد توئیتر رو ریفرش کردم مطلب تو رو بار کردم دیدم اولین جملت اینه:
"ما آدم باهوشی نیستم"
من همیشه ایده توی ذهنم تشکیل میشد و همونجا هم از بین میرفت، آخه همیشه منتظر یه اتفاق بودم و یا اینکه دوست داشتم ایده هام به بهترین حالت ممکن برسه تا ارائه کنم و خب این اتفاق هیچ وقت نیوفتاد
اما الان روزهای متفاوتی که با خیال راحت ایده و فکر هام رو مطرح می کنم و عکس العمل دوستان و کمک هاشون انگیزه های من رو چند برابر کرده
زیاد جالب نیست که هنوز شروع نکرده، ایده را به عموم معرفی کنیم.
ولی بشخصه این رو باور دارم که به اشتراک گذاشتن کارها و ایده ها و فکرهای ما نه تنها باعث پیشرفته ما میشه بلکه باعث پخته تر شدن اون فکر نیز میشه.
واقعا بحث و نوشته هایی که پست می کنی خیلی عالیه و امید وارم یه روز از ته قلبت به موفقیتت ببالی و از زندگیت راضی باشی.
قطعا همیشه و در هر شرایطی هوش گروهی بسیار پرثمرتر خواهد بود. ولی باید تمامی افراد گروه به این امر معتقد باشند و تحت هر شرایطی به هدف فکر کنند. موفق باشید
اینکه آدم ایده یا ذوقیاتش رو برای دیگران به اشتراک بزاره خیلی لذت بخشه :)
اینکه مثلا شخصی از یک فیلم، کار، مکان یا هرچی خوشش بیاد و به دیگران هم بگه این چیز خیلی خوبه شما هم امتحان کنید.
البته خب به اشتراک گذاری ایده کسب و کار شاید تو ایران خیلی جالب نباشه، ولی خب بهرحال ایده فقط مهم نیست، مهم اجراشه! که به بهترین نحوه ممکن اجرا بشه.
الان شما سرویس ها یا پروژه های موفق ایرانی رو نگاه کن،همشون خیلی سریع شروع به کپی شدن کردند.
مثلا بیشتر از ۱۰۰ تا سایت تخفیف گروهی،چرا؟چون همه فکر می کنند خوب اگه X میتونه ازش پول در بیاره،منم میتونم و خیلی راحت شروع میشه.یا anetwork، از وقتی موفق شده چند نمونه دیگش هم ساخته شده.
نظری در این مورد دارید؟ خوشحال میشم اون رو برام ارسال کنید