پرواز ۳۴۳ تهران-تبریز ۳ خرداد ۱۳۹۳. بر فراز زنجان، بالا و پایین اومدن
هواپیما و رعد و برق و صدای جیغ و داد مسافرای پشتی ما. نارضایتی برخی از
مسافرین...
جلوی خروجی اضطراری با فرزام نشتیم. ترسی رو که در
چشمان مهمانداری که روبروی ما نسته و دستش روی اهرم خروجی اضطراری هست می
تونستم ببینم... با اینکه با حرفاش می خواست آرامش بده. خلبانی که ما رو
برگردوند به تهران و هواپیما رو یه تیکه زمین نشوند. غر
زدن های مسافرینی که چرا پرواز تکمیل نشد، چرا خلبان حاضر نیست پروازش رو
ادامه بده. اصلن انگار متوجه نبودن که خلبان چه استرسی کشید.
بماند که
که یه خانم میانسالی برگشت به دو دختری که طی مدت پرواز جیغ می زدن گفت که
اگه شما حجابتون رو رعایت می کردید الان ما تبریز بودیم.
من نمی دونم اسم خلبان اون پرواز چی بود، اما دست میزنم به احترام کاری که انجام داد و جدا از سالم برگشتنمون به مهرآباد، یه نکته مهم رو برامون یادآوری کرد که این متن رو برا همین یادآوری مهم نوشتم که: هر روز جدیدی که آغاز می کنیم یه هدیه محسوب میشه و حق مسلم ما نیست.
آرش هستم، آرش میلانی، هـکر و نینجای خوشحالسازی و عاشق کوه و دشت و هرگونه ادونچر و عضوی از تیم هیجان انگیز نارمند.
در مورد توسعه وب، برنامهنویسی، بهبود روند انجام کارها، طراحی برای تجربهکاربری بهتر و هر اونچه که برای یک هـکر میتونه مهم باشه مینویسم.
به هر دلیلی میتونین به آدرس me[at]arashmilani.com ایمیل بفرستین.
راستی میتونم به محض انتشار مطلبی جدید، از طریق ایمیل شما رو خبردار کنم.
کافی است ایمیلی با عنوان «نینجا من رو از نوشتههات خبر دار کن» یا شبیه اون برام بفرستین. به هر حال خودم قرار هست جوابش رو بدم نه یه برنامه کامپیوتری یا روبوت :)
نظرات خوانندگان این نوشته
نظری در این مورد دارید؟ خوشحال میشم اون رو برام ارسال کنید