شش ماه از شروع چالش طراحی سرویس تحت وب من گذشت 1393/12/19

شش ماه از شروع چالش طراحی سرویس من می‌گذره؛ شش ماهی که قرار بود که طی اون من سرویس تحت وبی طراحی کنم که بتونه ۵ میلیون تومان درآمد ماهانه داشته باشه و قرار گذاشتم که به صورت مرتب و شفاف در مورد روند انجام کارها در بلاگ خودم بنویسم. قبل از هر چیز از اینکه برای مدت طولانی مطلبی در بلاگم منتشر نکردم ازتون عذر می‌خوام. اما سعی می‌کنم در روزهای آینده تمام تجربیاتی رو که در این مدت بدست آوردم باهاتون به اشتراک بذارم.

این نوشته دو بخش داره. بخش اول اون مربوط می‌شه به گزارش من در مورد ادامه مشاهدات و تجربیات من در راه ارایه سرویسی آنلاین به عنوان راه‌حلی برای بهبود یادگیری نیروی متخصص برنامه‌نویس. بخش دوم اون مربوط می‌شه به نتیچه چالش طراحی سرویس در شش ماه و تصمیم من در این مورد ادامه این روند.

تصویری از خط پایان یا خط آغاز مسابقه

آنچه که گذشت...

در ابتدای این چالش نیاز داشتم که مشکلی واقعی‌ رو پیدا کنم و بعد سعی کنم راه‌حلی براش طراحی کنم. مشکلی که انتخاب کردم دو جنبه داشت: اول اینکه افراد بسیاری به دنبال برنامه‌نویس خوب بودند و تعداد این افراد خیلی کم بود، از طرفی سازمان‌هایی که قرار بود نیروی متخصص تربیت کنند، یعنی دانشگاه‌ها، عملن ناکارامد بودند. من به عنوان راه‌حل این مشکل، فرضیه‌ای داشتم. اون فرضیه این بود که افراد می‌تونن به صورت خودآموز حین انجام پروژه مورد علاقه خودشون برنامه‌نویسی تحت‌وب رو یاد بگیرن. به همین خاطر طی دوره آفلاینی سعی کردم این فرضیه رو آزمایش کنم. که می‌تونید جزئیات نتایج این دوره آفلاین رو اینجا بخونید. در انتهایی دوره آفلاین تصمیم داشتم تا دوره آفلاین دیگه ای رو شروع کنم...

و اما ادامه داستان...

آره! همینطور که به احتمال زیاد در گزارش آخرم خوندید بعد از اتمامِ دوره‌ی آفلاینِ برنامه‌نویسی و طراحی وب ، تصمیم داشتم تا دوره‌ی آفلاین دیگه ای رو شروع کنم که در میانه راه این تصمیم رو عوض کردم. با خودم فکر کردم وقتی که قرار هست آخر ماجرا به سرویسی آنلاین ختم بشه، چرا سعی نکنم جواب سوالاتم رو هم طی دوره‌های آنلاین بدست بیارم؟ اینجوری شد تصمیم گرفتم دوره بعدی رو آنلاین برگذار کنم و البته با کمی تغییر.

تغییراتی که نسبت به دوره آفلاین دادم

۱) با توجه به تجربه‌ای که از دوره آفلاین داشتم مدت زمان دوره باید بیشتر از چهار هفته می‌شد. طبق محاسبات جدیدم و لیست مباحثی که فکر می‌کردم باید در دوره برنامه‌نویسی و طراحی وب وجود داشته باشه زمان دوره رو به ۱۲ هفته افزایش دادم. 

۲) در ضمن برخلاف دوره‌ی اول که انتخاب زبان برنامه‌نویسی سمت سرور رو در اختیار خود شرکت‌کننده‌ها گذاشته بودم، در این دوره تصمیم گرفتم که همه شرکت‌کننده‌ها از جاوااسکریپت و Node.js برای برنامه‌نویسی سمت سرور استفاده کنن. دلیل اینکار این بود که اگه قرار هست هر طراح و توسعه‌دهنده وب زبان جاوااسکریپت رو در سمت کلاینت یاد بگیره، چرا از چیزی که یاد گرفته برای برنامه‌نویسی سمت سرور هم استفاده نکنه تا در وقت و انرژی محدودمون در این ۱۲ هفته صرفه‌جویی بشه؟ 

۳) همانند دوره‌ی آفلاین افراد بایستی در ابتدای دوره پروژه‌ای برای خودشون انتخاب می‌کردن. این موضوع در دوره جدید هم تکرار شد ولی برخلاف دوره قبل من سعی کردم در مورد پروژه‌های انتخابی شرکت‌کننده‌ها بهشون مشاوره کسب‌وکار هم بدم. من دوست داشتم که پروژه‌ای که بچه‌ها انتخاب می‌کنن هم برای خودشون و هم برای کاربران احتمالی‌شون مفید باشه. به همین دلیل بخش انتخاب پروژه زمان‌بر شد. گو اینکه من از اینکه این زمان رو برای این کار اختصاص دادم راضی هستم، چون در نهایت به نظرم پروژه‌هایی که خیلی از شرکت‌کننده‌ها انتخاب کردند در صورت تکمیل و اجرا می‌تونن نتایج خوبی داشته باشن. (در مورد تک‌تک این پروژه‌ها بعد از انتشار اون‌ها خبردارتون می‌کنم.)

روش جذب شرکت کننده برای دوره آنلاین

چون در آخرین گزارش خودم از چالش طراحی سرویس خواسته بودم که اگر فردی دوست داره که در دوره‌های من شرکت کنه بهم ایمیل بزنه، به تمام کسانی که برام ایمیل زده بودن پاسخ دادم. توی ایمیل ماجرا دوره آنلاین رو گفتم و اینکه می‌خوام دوره بعدی رو از اول دی‌ماه ۱۳۹۳ شروع کنم. ۹ نفر از این افراد بهم پاسخ دادن و اعلام کردند که دوست دارند در این دوره شرکت کنند. یکی از شرکت‌کننده‌های دوره با توجه به مشغله کاری خودش، سه هفته بعد از شروع بهم ایمیل زد و از ادامه دوره انصراف داد. در نتیجه دوره با هشت نفر ادامه پیدا کرد. تمام این هشت نفر شاغل یا دانشجو بودند که تنها عصرها فرصت یادگیری داشتند.
علاوه بر این ۸ نفر، به همه‌ی شش نفر شرکت‌کننده در دوره‌ی اول آفلاین ایمیل زدم و بهشون گفتم که می‌تونن در دوره‌ی جدید به صورت رایگان شرکت کنن، که پنج نفر از اون‌ها اینکار رو کردن؛ در نتیجه کل افراد شرکت کننده در این دوره ۱۳ نفر شد (۴ زن و ۹ مرد).

گزارش مالی

قیمت دوره آفلاین چهار هفته‌ای قبلی ۲۰۰ هزار تومان بود، قیمت دوره جدید ۱۲ هفته‌ای رو ۴۰۰ هزار تومان در نظر گرفتم. گو اینکه این قیمت خیلی کمتر از ارزش واقعی این دوره ۱۲ هفته‌ای هست (به نظرم حداقل قیمتی که باید برای این دوره در نظر بگیرم ۱،۲۰۰،۰۰۰ تومان هست. یعنی سه ماه و ماهی حدود ۴۰۰ هزار تومان).
در ضمن همانند دوره قبلی شرکت‌کننده‌ها به هردلیلی مثل نداشتن رضایت از کیفیت دوره یا مشکلات شخصی که باعث بشه نتونن دوره رو ادامه بدن، می‌تونستن از دوره انصراف بدن و مبلغی که پرداخت کردن رو به صورت کامل دریافت کنن.
با توجه به ۸ نفر شرکت‌کننده دوره جدید و قیمت ۴۰۰ هزار تومان، درآمد حاصل از این دوره برای من ۳،۲۰۰،۰۰۰ تومان بود.

روش‌های ارتباطی دوره آنلاین

با توجه به اینکه دوره آنلاین بود باید فکری به در مورد روش ارتباط خودم با شرکت‌کننده‌ها و در ضمن ارتباط شرکت‌کننده‌ها با همدیگه می‌کردم. ساده‌ترین راهی که می‌شد ازش استفاده کرد تشکیل یک گروه فیسبوکی بود که همین کار رو هم کردم. بعدن با زیاد شدن تعامل داخل این گروه متوجه شدم که باید به فکر جایگزین بهتری باشم. از طرفی متوجه شدم که افراد باید به راحتی بتونن با هم در ارتباط باشن و سریع chat کنند و در ضمن دیدن اینکه سایرین در دوره آنلاین هستند و دارند روی پروژه خودشون کار می‌کنن انگیزه‌ای بود برای ادامه کار و تنبلی نکردن. برای این مورد استفاده از slack گزینه مناسبی بود که جایگزین گروه فیسبوکی دوره شد.

علاوه بر slack در صورت نیاز از طریق اسکایپ و یا تلفن با شرکت کننده‌ها در ارتباط بودم. و این اواخر به این نتیجه رسیدم که بایستی تماس‌های صوتی مرتبی (مثلن هفته‌ای دو تماس یک ساعته) بین من و شرکت‌کننده اتفاق بیافته تا علاوه بر این که از وضعیت فرد در دوره آگاه بشم فرصت این رو داشته باشیم تا با هم در مورد مسایلی که در طول روزهای گذشته گنگ بوده گپ بزنیم.

محتوای آموزشی

در ابتدا من فکر می‌کردم که می‌تونم هر روز محتوای آموزشی‌ای بعلاوه چالشی برنامه‌نویسی روزانه رو برای کل افراد ارسال کنم و اون‌ها بتونن هر چالش رو روزانه حل کنند و همه گروه در روز بعد آماده گرفتن محتوای آموزشی و چالش بعدی‌شون باشن. ولی با توجه به اینکه برخی از شرکت‌کننده‌ها گاهی نمی‌تونستن به قدر کافی برای دوره وقت بگذارند یا اینکه سرعت یادگیری و همینطور تجربیات قبلی افراد با هم یکسان نبود، تصمیم گرفتم به جای اینکه همه افراد در دوره با سرعت یکسان حرکت کنند، محتوای دوره رو با توجه به سرعت هر فرد براش ارسال کنم.

منظور من از «محتوای آمورشی» در متن بالا تدریس کامل مطالب نبود، بلکه در اختیار گذاشتن برخی مفاهیم کلیدی برای حل چالش بعدی برنامه‌نویسی توسط افراد بود. در ابتدای کار چالش‌های برنامه‌نویسی به پروژه هر فرد ربط پیدا نمی‌کرد ولی بعد از پیشرفت افراد در دوره و یادگیری مسایل پایه‌ای، چالش‌ها کاملن مرتبط با پروژه فردی شخص می‌شد. برای مثال یادگیری و استفاده از یک سیستم ورژن کنترل برای یک برنامه‌نویس حیاتی هست. من به عنوان «محتوای آموزشی» ده ویدیو کوتاه آماده کردم که مفاهیم اصلی ورژن کنترل رو طی داستانی توضیح می‌داد. حالا «چالش» افراد چی بود؟ اینکه در پست بلاگی چرایی نیاز به ورژن کنترل‌ها رو بنویسن و در ضمن دستورات معادل مفاهیمی که یاد گرفتن رو در سیستم ورژن کنترل git توضیح بدن. 

در طی دو ماه اخیر یکی از چالش‌های من تولید محتوای مناسب برای هر فرد بود و اینکار رو باید همزمان با سایر کارهای مربوط به دوره انجام می‌دادم. این فشردگی کار باعث می‌شد گاهی فردی برای گرفتن محتوای بعدی خودش یک یا چند روز معطل بمونه. که از یکی از نقاط ضعف این دوره به نظرم محسوب می‌شه. اما خوب از دوره‌های بعدی به دلیل وجود محتوا این مشکل وجود نداره.

حالا که در مورد روند انجام دوره صحبت کردیم بریم سراغ یافته‌های من در دو ماه اخیر:

۱) ویدیو یا متن؟ «مساله این نیست، وسوسه این است»

برای مدت‌ها تصور بر این بود که افراد مختلف با روش‌های مختلفی بهتر آموزش می‌بینن و مطالب رو درک می‌کنن. مثلن فردی یادگیری تصوریری بالایی داره و در مقابل از طریق خوندن متن همان بازدهی یادگیری براش وجود نداره. این فرضیه خیلی وقت هست که در میان ما وجود داره و گاهی وارد باورهای شخصی‌مون هم شده. این موضوع طی ماه‌های اخیر همیشه در گوشه‌ای از ذهن‌ام وجود داشت. اما تحقیقات نشون دادن تفاوت معنی‌داری بین آموزش ویدیو و متنی وجود ندارد. در واقع واقعیت چیز دیگری است. برخی از موضوع‌ها با آموزش ویدیویی و برخی با آموزش متنی بازده بهتری دارند و این بازدهی ارتباطی با فرد آموزش‌گیرنده ندارد. در نتیجه به هنگام ارایه محتوای آموزشی باید به این موضوع دقت کنیم و در هر مورد روش مناسب رو انتخاب کنیم و صرفن تمامی محتوا ویدیویی یا متنی نباشد.

۲) شرکت کننده ها دوست داشتن از وضعیت دیگران با خبر باشن

افراد در حین دوره در مورد قدم بعدی خودشون و اینکه در کدوم مرحله از دوره قرار دارن از من سوال می‌کردن که طبیعی هست. علاوه بر این در میان صحبت‌هایی که با شرکت‌کننده‌ها انجام می‌دادم به صورت مرتب این سوال از من پرسیده می‌شد که «بقیه افراد در کدوم مرحله از دوره هستند؟ من ازشون عقب هستم یا جلو؟». من متوجه شدم که اگر برای نمایش وضعیت افراد در دوره روشی رو پیدا کنم (که خیلی هم سخت نیست) می‌تونه به عنوان انگیزشی برای سایر شرکت‌کننده‌ها برای تلاش بیشتر عمل کنه.

۳) شرکت در دوره آنلاین نیاز به دیسیپلین شخصی بیشتر و هدف محکمی داره

برخلاف دوره آفلاین که فرد باید ساعت مشخصی رو با توجه به جو دوره به مطالعه و کدنویسی اختصاص بده، در دوره آنلاین ایجاد چنین جوی و داشتن دیسیپلین شخصی کافی برای اختصاص حداقل ۳ ساعت از روز برای مطالعه و کدنویسی کار راحتی نیست. برای حل بخشی از این موضوع، همینطور که در بالا خوندید، تماس‌های اسکایپی یا تلفنی منظم (دو تماس در هفته) از طرف مربی دوره می‌تونه تاثیر خیلی زیادی داشته باشه.

۴) این دوره برای همه کسان نیست!

و آخرین یافته‌ای که در طی این چند ماه بهش دست یافتم و باور دارم که می‌تونه تاثیر خیلی زیادی در موفقیت آمیز بودن دوره آموزشی داشته باشه، هدف هر فرد از شرکت در دوره آموزشی هست. هدف فرد هرچه محکم‌تر و درونی‌تر به همان نسبت جدیت فرد در دوره بیشتر هست. به همین خاطر هست که من این بار روی انتخاب پروژه افراد زمان بیشتری رو صرف کردم و سعی کردم پروژه‌ای رو انتخاب کنن که بهش باور دارن.

درست به همین دلیل از این به بعد بایستی در انتخاب افراد شرکت کننده این مورد رو حتمن در نظر داشته باشم و یکی از معیارهای امکان ورود به دوره یعدی باید داشتن هدف مناسب باشه و تنها پرداخت مبلغ دوره کافی نیست و باعث هدر رفتن انرژی و وقت اون شرکت‌کننده و سایرین می‌شه. برای مثال آیا ایده‌ای دارید که می‌خواید خودتون عملیش کنین؟ هدف خوبی هست. یا مثلن می‌خواین با شرکت در این دوره موقعیت شغلی بهتری رو پیدا کنین؟ باز هم دلیل خوبی هست.

از این یافته‌ها بگذریم… آرش نتیجه این چالش شش‌ماهه چی شد؟ در ادامه چیکار می‌خوای بکنی؟

اگر منظورتون از نتیجه چالش، رسیدن به هدف مالی اون هست، باید بگم که نه! نتونستم در عرض شش ماه سرویس رو طراحی کنم که بتونه ماهانه ۵ میلیون درآمد داشته باشه. کل درآمد حاصل از این چالش برای من حدود ۴،۴۰۰،۰۰۰ تومان بود. اما من خیلی امیدوار هستم که در عرض ماه‌های آینده بتونم به این مبلغ برسم و همینطور از اون عبور کنم. 

و اما در ادامه می‌خوام چیکار کنم؟ راستش من تازه گرم شدم و می‌خوام این مسیری رو که شروع کردم ادامه بدم. من هنوز باور دارم به هدف اصلی خودم یعنی طراحی سرویسی که مشکلی واقعی رو حل می‌کنه نرسیدم و تا رسیدن بهش به تلاشم ادامه می‌دم. گام بعدی من بعد از اتمام دوره آنلاین کنونی، طراحی و برنامه‌نویسی سرویس تحت وبی که با توجه به یافته‌های شش ماه گذشته کارهایی زیادی که من الان دستی انجام می‌دم رو اتوماتیک انجام بده. بعد از اینکار سراغ گسترش سرویس خواهم رفت که بحث در موردش نیاز به پست بلاگ جداگانه‌ای داره ولی آسیاب به نوبت. 

اما این چالش برای من تجربه‌هایی به همراه داشت که در هیچ شرایطی دیگری امکانش نبود که بتونم اون‌ها رو بدست بیارم. روزهایی بوده که نا امید شدم، روزهای متمادی‌ای بوده که فکرهای متفاوت باعث شدن نتونم در مسیری ثابت حرکت کنم و در به در دنبال تمرکز بودم، شب‌هایی بود که به اشتباه‌ وارد بحث با کسانی شدم که مثل من فکر نمی‌کردند و سر این موضوع کلی وقت و انرژی تلف کردم، ساعت‌هایی که کلی در مورد انتخاب اسم برای استارتاپم زمان گذاشتم و … بسیاری موضوع دیگه که اگر در موردشون ننویسم آروم نمی‌گیریم.

نظرات خوانندگان این نوشته

میلاد جعفری — ۱۳۹۳/۱۲/۱۹
خیلی خوبه. خیلی دوست داشتم. راستش چند وقت پیش اومدم به این وب سایت و به صورت یکجا، بیشتر مطالبی که نوشته بودید رو خوندم و الان فکر می کنم اولین باری باشه که اینجا کامنت میذارم.
و سلام جناب آرش میلانی عزیز!

روزی میرسه که سرویستون راه اندازی شده و ده‌ها نفر برای پشتیبانی و گسترش اون کار می کنند و در آمدی ماهیانه صد برابر اون پنج میلیون تومان بهتون بر می گرده. ممنون که وقت می ذارید و می نویسید.

با کمال ادب و احترام
موفق باشید.
سعیدرضا — ۱۳۹۳/۱۲/۱۹
اگه میرفتی کارمندی بعنوان متخصص ماهی ٣-۴ میدادن انقدرم مشغله ذهنی نداشتی ، البته اگر فقط نتیجه گرا باشیم. اگر دنبال کارآفرینی هستی خیلی مونده ...

موفق باشی
سجاد — ۱۳۹۳/۱۲/۱۹
بسیار خوشحالم که می بینم کارت به یه نتایج خوبی رسیده.ارزو می کنم این روزها پله هایی برای موفقیت بیشتر باشه.
محمدرضا نجفی پور — ۱۳۹۳/۱۲/۱۹
به عنوان کسی که از اول این چالش پی گیر مطالب بود مطمئن هستم به زودی به هدف مالی هم میرسید.
یه پیشنهاد دارم: اگه دوره ها فقط توسط خودتون برگزار بشه براتون سخت و طاقت فرسا میشه. اگه سیستمی بود که افراد دیگه هم میتونستن دوره برگزار کنن خیلی خوب بود یا حتی از اون بهتر، سیستمی بود که تحت نظارت شما، افراد با همدیگه مهارت هاشون رو به اشتراک می گذاشتن.
زینب — ۱۳۹۳/۱۲/۲۰
ما هم تجربه های زیادی از این دوره ها داشتیم
امیر محرمی — ۱۳۹۳/۱۲/۲۰
عالی بود آرش جان
من فک میکردم که چالش رو رها کردی . ولی خیلی خوبه که میبینم با پشتکار تمام تلاشی که میتونستی رو تا اخر کار انجام دادی و در اخر هم امیدوار به اینده هستی .
من اصلا خبر دار نشدم که داری کلاس برقرار میکنی - وگرنه شرکت میکردم ( اینکه چرا باخبر شدم رو هم نمیدونم تبلیغات کم بوده یا کسانی بودند که زودتر ثبت نام کردن و محدودیت کم کلاسها بود)

به هر حال امیدوارم توی این راه موفق باشی.
ما که همون اول کار چند تا ایده اومد تو سرمون و خواستیم استارت کنیم . ولی به دلیل تنبلی و مشکلات دیگه نشد.
فاطمه رشیدی — ۱۳۹۳/۱۲/۲۰
خیلی جالب بود، موفق باشی آرش جان
مهدیه محسنی — ۱۳۹۳/۱۲/۲۰
این که پیش از طراحی سرویس نیازسنجی بازار هدف (اطلاعات دموگرافیک، نیاز مخاطب، سرویس شما به عنوان پاسخ برای این بازار و ...) و تحلیل چالش های پیشرو پیش از اقدام به طراحی و پیاده سازی از رموز کلیدی تمایز سرویس شما با دیگران خواهد شد بنابراین ارائه یک راه کار متمایز به ویژه برای بازار گوشه ای عامل حیات و نوآوری و موفقیت سرویس میشه. آرش عزیز خیلی ممنون از اینکه تجربه این چالش 6 ماهه خودت رو منتشر کردی من تو این روایت 6 ماهه به کلی نکات پی بردم ...منتظر اخبار سرویس ات خواهم بود و اگر کمکی از دست من بربیاد خوشحال میشم کمکت کنم و خودم هم از شما یاد بگیرم

ممنون هکر و نینجای خوشحال سازی :)
Elika — ۱۳۹۳/۱۲/۲۰
شجاعتت در بیان صداقت و به اشتراک گذاری تجربیاتت واقعا برام تحسین برانگیز !
برات آرزوی موفقیت روزافزون دارم
امیر آل — ۱۳۹۳/۱۲/۲۰
آرش نکته‌ای که ذهن من رو مشغول کرده اینه که بسیاری از مواردی که ذکر کردی برای تمام افرادی که می‌خوان یک پروژه شخصی رو دنبال کنن اهمیت داره.
مثلا ساخت یک tinyhouse رو در نظر داشته باش: افراد نیاز به کسی دارن که منابع مختلف رو معرفی کنه، فردی که پیگیر کاراشون باشه و همینطور انگیزه قوی می‌خواد. افراد دوست دارن که به روش‌های مختلف موارد مختلف و ریز و درشت در این زمینه یادبگیرن و دوست دارن افرادی اطرافشون ببین که مثل هم‌کلاسی‌هاشون درحال دنبال کردن پروژه خودشونن.

غیر از اون من خیلی وقت‌ها دوست داشتم کد نویسی رو شروع کنم. اما همیشه مشکل انگیزه داشتم. وگرنه دوره‌های mooc متعددی موجوده که می‌تونه Python رو خیلی خوب درس بده. اما مشکل همون انگیزست. واقعا نکته خوبی مطرح کردی که افراد باید انگیزه کافی رو داشته باشن :)
صالح سوزنچی — ۱۳۹۳/۱۲/۲۰
مهم نیست که به اون نتیجه که می‌خواستی نرسیدی!
مهم اینه که از تجربیات بدست آمده داری استفاده می‌کنی تا مجدد تلاش کنی برای رسیدن به آن نتیجه مورد نظرت.
من به داشتن همچین دوستی خیلی افتخار میکنم.
کارت درسته آرش عزیز
محمد شهدلو — ۱۳۹۳/۱۲/۲۰
سلام، به نظر من با این روش ارسال مطالب برای هر شخص به طور جدا نمیتونی سایز گروه رو خیلی بزرگ تر کنی و رسیدن به هدف پنج میلیون با این روش امکانپذیر نیست
فربد — ۱۳۹۳/۱۲/۲۰
دیسیپلین discipline
امین ضیا — ۱۳۹۳/۱۲/۲۰
تنها واژه ای که میتونم به جای آرش ازش استفاده کنم کلمه Master هست.
مرسی که صادقانه حرف میزنی. همیشه Master ما خواهی بود.
عطا خلیقی — ۱۳۹۳/۱۲/۲۰
آرش کاری که داری می‌کنی خیلی خوبه و قابل احترام. حتما ادامه بده و روی کمک من هم حساب کن. حتی وسوسه شده بودم که یکی از کارآموزات بشم :)
نیاز بازار رو درست تشخیص دادی. یه پیشنهاد هم برات دارم. بجای اینکه از شرکت‌کننده‌ها برای دوره پول بگیری، میتونی از شرکت‌های متقاضی پول بگیری. به عنوان مثال من میام و بهت سفارش میدم که برای پویاسافت دو تا برنامه‌نویس اندروید، آموزش بده و آماده کارشون کن. بابتش حاضرم یک حقوق هرکدوم از اونا رو به عنوان دستمزد بهت بدم. حتی در حین کار در شرکت، تا مدتی اگر سوال داشتن میتونن با تو در میون بزارن و تو بهشون کمک کنی (پشتیبانی پس از آموزش/فروش)
میلاد — ۱۳۹۳/۱۲/۲۰
با سلام. فقط این رو بگم که دنبالت میکنم تا موفقیتت رو ببینم.
محمد جنتی — ۱۳۹۳/۱۲/۲۰
عالی بود آرش جان
فقط یکم گلایه دارم راجع به این تاخیر در ارائه گزارش که خب این دفعرو چشم پوشی میکنم :D
در کل یه حس خیلی مثبتی نسبت به نتیجه کارت دارم و اینکه بنظرم ایده ای هستش که علاوه بر نیاز شدیدش فضای بسیار مناسبی برای گسترش و تغییر کاربری داره و دارای پتانسیل بالاییه
خوشحالم که تو داری پیادش میکنی
موفق باشی ;)
آمیرزا — ۱۳۹۳/۱۲/۲۰
ممنون از اینکه تجربیاتت رو باهامون به اشتراک گذاشتی.
مطالعه ی نوشته هات همیشه برام لذت بخشه. خیلی راحت و دوستانه مینویسی.
خوشحالم چالشت تا اینجا خوب پیش رفته و منتظرم که هرچه زودتر به نتیجه ی مطلوب برسی.
شاد و موفق باشی.
وحید حلاجی — ۱۳۹۳/۱۲/۲۰
عالی آرش، زنده باشی رفیق
حسین جاهدی — ۱۳۹۳/۱۲/۲۰
از تجربیات تون واقعا استفاده کردم.
خیلی عالیه که تجربه کاری تون رو با دیگران به اشتراک می گذارید.
برقرار و سبز باشید جناب میلانی
مهدی پوراسماعیل — ۱۳۹۳/۱۲/۲۰
آقا آرش خسته نباشی. امیدوارم به هدفی که تنظیم کردی تو زمینه مالی طی همین چند وقت دست پیدا کنی و مطمئنم اهداف بزرگتری رو همونطور که خودت هم گفتی به دست آوردی. تبریک میگم!
یه سوال نسبتا بی ربط به مسئله اصلی! برای کنترل و مدیریت این دانشجو ها و موارد آموزشی از سیستم خاصی استفاده میکردی؟ دنبال یه سیستم جامع توی این زمینه هستم که بتونم جایگزین صفحات گسترده کنم.
مهرداد رجبی — ۱۳۹۳/۱۲/۲۰
منم خیلی خوشحال میشدم اگر میتونستم تو این دوره ها شرکت کنم اما متأسفانه با اینکه از شروع این پروژه شیش ماهه مطلع شده بودم از برگزاری دوره ها باخبر نشدم
اگر قصد داشتید دوره جدیدی شروع کنید خوشحال میشم جز کارآموزها باشم :)
تکتم — ۱۳۹۳/۱۲/۲۰
از اینکه اینقدر صادقانه مینویسی خیلی خوشم میاد. پیشنهاد عطا خلیقی بنظرم عالی بود.ادامه بده آرش
ناصر رحمانی — ۱۳۹۳/۱۲/۲۰
نمیدونم چرا خیلی به اصلی ترین هدف این چالش که قرار بود ماهی 5 میلیون! پولسازی کنه توجهی نشده اما اطمینان دارم با توجه به هزینه و زمانی که برای شناخت کار قبل از اجرای تکنیکال اون گذاشتید میتونه از ضرر های آینده جلوگیری و یا حتی شمارو به هدف چالش برسونه!
با سپاس فراوان از نگارش و انتشار تجربه خودتون
محسن — ۱۳۹۳/۱۲/۲۰
بسیار عالی بووود
تجربه ای که شاید بشه طی چند سال بدست بیارم رو با این پست بدست اوردم
ممنون
همچنین در صورت تمایل میتوانم بستر برگزاری کلاس آنلاین در اختیارتون قرار بدم تا شاید بتونم کمک کوچکی به پیشبرد چالشتون کرده باشم که باعث افتخارم هست
وحید — ۱۳۹۳/۱۲/۲۰
مهم تجربیات و موفقیتهاست. پول رو بعدا هم میشه بدست آورد ولی فرصتها و تجربیات تو شرایط خاصی فقط خودشون رو نشون میدن.
آرش تو عالی هستی. ادمه بده ;)
مریم اصغری — ۱۳۹۳/۱۲/۲۱
سلام آرش میلانی عزیز.
۶ ماه پیش وقتی این چالش رو شروع کردین تصور من از کار شما یک وبسایت بود که محتوای درسی تولید کنه و به صورت یکسان برای دانشجو ها به اشتراک بذاره و در کنارش یک سیستم کنترلی که کار دانشجو ها رو مانیتور کنه. اما کاری که شما انجام دادین خیلی متفاوت بوده و به نظرم بیشتر تمرکز روی محتوای درسی نسبت به سرعت دانشجو بوده که این خیلی خوبه. در مورد میزان درآمد هم مطمئن هستم که در ماههای آینده میزان درامد بالاتر خواهد رفت. درخواستم اینه که اگر میشه زمانی که میزان درآمد به هدف تعیین شده رسید به ما بگی. یه سوال هم دارم و اون اینه که خودت فکر میکنی اگر این کار رو با یک همکار انجام میدادی از لحاظ مالی و زمانی نتایج رو تقویت میکرد یا نه؟ منظورم اینه که به موقع به هدف مالی می رسیدی یا نه؟ مرسی که تجربیاتت رو به اشتراک میزاری
مسعود نظری منش — ۱۳۹۳/۱۲/۲۱
سلام. خیلی خوشحالم که می بینم یک نفر بجای پیروی از کلیشه ها و مدلهای تکراری، خودش داره مدل طراحی میکنه ... به نظرم تمایز و مزیت رقابتی که داره شکل میگیره و میتونه تقویت بشه همین سفارشی بودن محتوا و برنامه دوره متناسب با کاربر هست. یعنی همه انتظار دارند کاربر خودش رو با برنامه و محتوای استاندارد وفق بده ولی هیچکس نمیاد زحمت بکشه و برای یک کاربر دوره سفارشی طراحی کنه .. این کار میتونه هزینه دوره رو هم غیر استاندارد و سفارشی کنه... آموزش دادن یک کسب و کار استراتژیکه به شرطی که بتونیم خودمون موج ایجاد کنیم. موفق باشی
قادر — ۱۳۹۳/۱۲/۲۱
عالی بود آرش جان . با پشتکار ادامه بده .یه سرویس خوب.
میلاد کاظمی — ۱۳۹۳/۱۲/۲۱
سلام.آقای میلانی اولا تبریک میگم که تا اینجای کار اومدین و این همه تجربه رو کسب کردین و جا نزدین.دوما میخواستم بدونم آیا متدی برای نمایش نتیجه چالش های دانشجویان اتخاذ کردین؟مثلا شما برای درس x یک چالش ایجاد کردین و هر دانشجویی این چالش رو با روش خودش حل کرده،حالا این نتیجه رو شما میبینید یا تمام دانشجویان؟مطمئنا تماشای زحمات بقیه و مشاهده روش حل چالش ها میتونه کمک حال بقیه دانشجوها باشه.مخصوصا تو زمینه هایی همچون برنامه نویسی
موفق باشید
عزیز بنی هاشمی — ۱۳۹۳/۱۲/۲۱
جدا از نتیجه چالش تمام قد به انگیزه و صداقتی که در مورد این چالش نشون دادی ادای احترام می کنم.
فرزاد بیان — ۱۳۹۳/۱۲/۲۲
آرش جان در جایی که به «ویدئو یا متن؟» اشاره کردی، ممکنه به این دلیل تفاوتی احساس نکرده باشی که «ویژگی‌های شخصی» شرکت‌کننده‌هات به هم نزدیک بوده؛ مثلاً همون‌طور که اشاره کردی دانشجو یا کارمند بودند.
اگه برای مثال قرار بود برای بچه‌ها هم محتوا تولید کنی، به احتمال قوی تفاوت زیادی بین بازده ویدئو و متن در ارائۀ محتوا می‌دیدی.

یک دلیل دیگه هم می‌تونه این باشه که آزمایشت فقط بین دو روش - ویدئو و متن - انجام شده - که البته برای آموزش برنامه‌نویسی این دوتا بیشتر مرسوم‌اند - اما به هرحال، اگه محتوایی داشتی مثل «آموزش امداد رسانی به مصدوم» که می‍شد به چند روش ویدئو، متن، زبانیِ حضوری، بازی موبایلی، بازی گروهی و غیره آموزشش داد، و البته تعداد شرکت‌کننده‌هات هم بیشتر بودن، بر اساس نتایجی که دیگران گرفتن، احتمالاً تفاوت‌هایی بین یادگیری افراد با روش‌های مختلف مشاهده می‌کردی.

به طور خلاصه، الان فکر می‌کنم کمی زود باشه برای رد کردن فرض قبلی‌ت که «افراد مختلف با روش‌های مختلفی بهتر آموزش می‌بینن و مطالب رو درک می‌کنن».
سعید — ۱۳۹۳/۱۲/۲۲
آرش، دوست گرانمایه من :)
یکم. راستش رو اگه بخوای، از نظر من چالشی که عمومی بشه، بیشتر از جنبه ی حل مسئله، جنبه ی ژورنالیستی پیدا می کنه و مجبوری بیشتر به این فکر کنی که چطور مسئولیت عمومی شدن قضیه رو به دوش بکشی و بار روانی همین مسئله بسیار چالش سازتر و پیچیده تر هست. یک چالش خصوصی با تعهد درونی مدل جالب تریه از نظر من.
دوم. هم اینکه، پیشنهاد عطا عالیه. همونطوری که گفتی افرادی که تو دورت شرکت کردند، اغلب دانشجو هستند و این یعنی پول ندارند! (خوب بهتره بگم اغلب!) - برای شخص من ترم دوم دانشگاه مبلغ ماهیانه ۴۰۰ هزار تومن واقعن عدد کوچکی نبود -
و در نهایت سوم. اینکه امیدوارم نه تنها این چالش و چالش های بزرگ تر دیگه ای رو حل کنی، بلکه امیدت رو به جامعه فعال و اهدافی که براش تعیین کرده بودیم، از دست نداده باشی.
مکائیل — ۱۳۹۳/۱۲/۲۲
سلام
این پیشنهادی که آقای عطا خلیقی دادند میتونه همراستا با هدفتون باشه به این معنی که شما گفتید که میخواهید که کسانی رو انتخاب کنی که اهدافی دارند و انگیزه ی کافی رو دارند وقتی شما با شرکتها در ارتباط باشید مثلا چهار تا برنامه نویس اندروید خواستند شما بر اساس افرادی که میخوان این رو باد بگیرند دوره تون رو برگزار کنید ولی در اینجا مساله ای که مطرحه تعهده اون کسانیه که میان یاد بگیرن و این مسئولیت زیادی رو برای شما ایجاد میکنه.

نکته ی دیگه ی که من به ذهنم رسید اینه که شما باید با وبسایت های زیادی مثل codeschool , codecademy ,.... آشنا باشید ، تا حالا اونها رو تحلیل کردید که نقاط قوت و ضعفشون رو پیدا کنید و توی دوره های آنلاینتون ازشون بهره ببرید ؟! این میتونه کمک خیلی زیادی بهتون کنه چون هم از تجربیاتشون استفاده میکنی هم ایده های خیلی بهتری به ذهنتون میرسه .
در نهایت خیلی خوشحالم که دارید به هدفتون فکر میکنید و برای رسیدن بهش تلاش میکنید
به نظر من شما موفق شدید چون دارید از پله ها بالا میرید، مهم اینه که پله پله بالا بریم تا به چیزی که میخوایم بهش برسیم که میبینم شما دارید بهش میرسید و خوشحالم و براتون آرزوی موفقیت دارم.
برای برگزاری دوره جدید و اهداف دوره تون اطلاع رسانی کنید خوب میشه.

شاد و موفق باشید
سیما — ۱۳۹۳/۱۲/۲۳
خوشحالم که به هدفتون نزدیک میشید و براتون آرزوی موفقیت می کنم
حجت عباسی — ۱۳۹۳/۱۲/۲۴
همش ۶۰۰ تومن اختلاف؟ بابا دمت گرم به نظر من که به هدفت رسیدی!
خیلی خوشحال شدم چون حس کردم ایده‌های دیگه‌ای هم به نظرت رسیده و می‌خوای کارت رو توسعه بدی.منتظر موفقیتتم.
راستی برنامه ریزی کردم تابستون مزاحمت بشم.
آرش میلانی — ۱۳۹۳/۱۲/۲۵
ممنون از همه دوستان که متن رو خوندید و ممنون بابت نظرهاتون و نکاتی که اشاره کردین. در ضمن من قصد دارم گزارش‌هام رو در مورد سرویس ادامه بدم.

— محمدرضا نجفی پور: درسته محمدرضا جان در حالت فعلی گسترش پذیری دوره خیلی محدود هست. دارم به راه‌حل‌های این موضوع فکر می‌کنم.

— امیر محرمی: تبلیعاتی انجام ندادم امیر جان و همینطور هم که خودت اشاره کردی ظرفیت دوره با همون ایمیل هایی که دریافت کرده بودم پر شدند. امیدوارم بتونی به زودی ایده‌هایی که در سر داری رو عملی کنی.

— امیر آل: همینطور که خودت هم اشاره کردی امیر، دوره‌های MOOC متعددی موجوده ولی چیزی که در اون دوره‌ها وجود نداره همین دسترسی نفر به نفر دانشجو به استاد هست. در واقع می‌شه گفت کیفیت فدای کمیت شده.

— محمد شهدلو: همینطور که برای محمدرضا هم توضیح دادم محمد جان، در حالت فعلی گسترش پذیری دوره خیلی محدود هست ولی حتا در همین حالت هم هدف ۵ میلیون در ماه زیاد دور از دسترس نیست.

— عطا خلیقی: درسته عطا پیشنهادی که دادی یکی از روش‌هایی هست که بتونیم قیمت دوره رو برای دانشجو خیلی پایین بیاریم و حتا صفرش کنیم. ممنون بابت پیشنهادی که دادی.

— وحید حلاجی: یاشا وحید

— مهدی پوراسماعیل: نه مهدی جان، برای کنترل و مدیریت دانشجوها و موارد آموزشی از سیستم خاصی استفاده نمی‌کردم. در واقع قرار هست این سیستم رو طراحی و برنامه‌نویسی بکنم.

— مهرداد رجبی: چشم برگزاری دوره بعدی رو از طریق ایمیل بهت خبر می‌دم مهرداد جان.

— ناصر رحمانی: دلیل اینکه به اون هدف فعلن نرسیدم ناصر جان، این هست که فعلن به راه حلی خوب برای مشکلی که گفتم نرسیدم و هنوز دارم جستجو می‌کنم. شاید این جستجو برای راه‌حل مقداری سایه انداخته روی اون هدف مالی ولی جز این هم نباید انتظار داشت، چون پول یک نتیجه هست از هدفی اصلی‌تر یعنی پیدا کردن راه‌حلی مناسب برای مشکلی‌ای واقعی.

— مریم اصغری: پرسیدی بودی که اگر این کار رو با یک همکار انجام میدادم از لحاظ مالی و زمانی نتایج رو تقویت میکرد یا نه؟ به نظرم مریم جان، راه‌انداری یک استارتاپ خیلی کار می‌بره و به همین علت نمی‌شه دست تنها جلو رفت. از طرفی انتخاب همکار (cofounder) کار بسیار سختی هست و من ترجیخ دادم که این کار رو با تامل بیشتری انجام بدم. در واقع انتخاب cofounder مثل ازدواج کردن و انتخاب همسر هست. انتخاب خوب می‌تونه تاثیر فوق‌العاده‌ای داشته باشه و انتخاب بد می‌تونه همه چیز رو نابود کنه.

— میلاد کاظمی: درسته میلاد جان. بله در سیستمی که در نظر دارم دانشجوها می‌تونن پیشرفت کارهای بقیه دوستان‌شون رو مشاهده کنن.

— فرزاد بیان: راستش فرزاد جان گفته‌های من تنها بر اساس مشاهدات خودم نبود. اون نتیجه تحقیق در مورد فرضیه «افراد مختلف با روش‌های مختلفی بهتر آموزش می‌بینن و مطالب رو درک می‌کنن» هست.

— سعید: یکی از خوبی‌هایی که عمومی کردن این موضوع داره این هست که افراد دیگه متوجه می‌شن که در سختی‌ها تنها نیستن. فقط اون‌ها نیستن که هر روز دارن کلنجار می‌رن و نتیجه شاید یه شبه حاصل نمی‌شه. دوستی می‌گفت وقتی داستانت رو بهم گفتی متوجه شدم که ایراد از من نیست که گاهی ناامید می‌شم.
در مورد اینکه گفتی «مبلغ ماهیانه ۴۰۰ هزار تومن برای یک دانشجو زیاد هست» بستگی داره به اینکه به این مبلغ چطوری نگاه کنی، یه سرمایه‌گذاری یا هزینه؟ الان مبالغی مشابه یا بیشتر، ماهیانه به دانشگاه‌ها پرداخت می‌شه که اغلب نتیچه نهایی خاصی هم برای افراد نداره. از طرفی می‌شه از افراد این حمایت رو کرد که این مبلغ در چندین قسمت در چندین ماه پرداخت بشه. راستش اون چیزی که در ذهن دارم این هست که اگر کسی تنها و فقط به خاطر مسایل مالی در دوره شرکت نمی‌کنه باید این سد رو به هر روشی از جلوش برداشت.

— مکائیل: در مورد سرویس‌های آموزشی‌ای نام بردی بله مکائیل جان در گزارش اول خودم از چالش در مورد سرویس‌های موجود صحبت کردم و موارد مشابه رو بررسی کردم. باز ممنون بابت یادآوری این موضوع.

— حجت عباسی: البته ۶۰۰ هزار تومن اختلاف نیست حجت جان. چون مبلغی که دریافت کردم برای سه ماه هست.
محمد بابائی — ۱۳۹۳/۱۲/۲۶
ممنون بابت به اشتراک گذاری تجربیات.
نکات آموزنده ای داشت.
نکته مثبت این هست که با وجود نرسیدن به اون هدف مالی هنوز هم قصد ادامه دادن داری.
در واقع آدم های موفق آنقدر راه های مختلف رو امتحان میکنن که به نتیجه غایی برسن ;)
علی نظام‌الملک — ۱۳۹۴/۰۱/۳۰
آرش جان تقریبا از روزهای اول این چالش وبلاگ و توییترت رو دنبال می‌کنم و فکر می‌کنم اشتراک گذاری تجربیات خیلی خوبه چون هم چالش رو واسه خودت بیشتر می‌کنه و هم می‌تونه باعث چالش برای بقیه هم بشه. در مجموع منم فکر می‌کنم این چالش می‌تونه تو رو به ماهی پنج میلیون تومان که هدف پروژه هست برسونه فقط بحث اینه که از یک جایی به بعد کل کار رو خودت نمی‌تونی انجام بدی و نیاز به تعریف دستیار چه پلتفرم چه انسانی خواهی بود.
مجتبی ولی — ۱۳۹۴/۰۲/۰۲
پیشنهاد می کنم با سایت به آموز همکاری کنید.تمام امکانات مورد نظر شما رو بهتون می ده.
ف.ت. — ۱۳۹۴/۰۲/۰۲
یکی از دوستان مثال زده بود که می شه با توجه به مزیتها و معایب سایتهایی شبیه codecademy اقدام کرد و به نتیجه بهتری رسید. البته کلیت این مطلب صحیح است اما فاصله حرف تا عمل زیاد است. مثلا ما در کشور خودمان محدودیتهایی داریم (ازجمله همانطورکه گفتید پیدا کردن سرمایه گذار فهمیده و صادق، دریافت مجوزهای لازم و ...) که کار را برای آغاز سخت می کند.
من از سال ۱۳۸۴ تا حالا سابقه همکاری در آموزش دوره های آنلاین و حضوری دارم اما موانع زیادی را بر سر راه آغاز کار یک سایت آموزشی می بینم و همیشه ترجیه دادم از خدمات پولی یا رایگان نمونه های موجود مثل skype , Behamooz , google Driveاستفاده کنم تا اینکه از نمونه های کم طرف دارد کمک بگیریم. مزیت اصلی استفاده از نمونه های شناخته شده این است که هزینه تبلیغات را برای مدرس کاهش می دهد.
سپهر محمدپور — ۱۳۹۴/۰۲/۰۵
به نظر میاد دارین از قسمت های سخت استارتاپ رد میشید ، بهتون تبریک می گم.
منتظریم باقی تجربیاتتون رو بخونم
زهرا کوهکن — ۱۳۹۴/۰۲/۲۱
یکی باز برد باخت که باختش برای شرکت کننده است ، به نظرم هیچکس به این روش برنامه نویس نمیشه
آمیرزا — ۱۳۹۴/۰۲/۲۵
سایت "روبی مانک" هم نمونه ی خوبی برای یادگیری آنلاینه. این سایت مرحله به مرحله آموزش میده و امکان اجرای کدها به صورت آنلاین رو هم فراهم میکنه. البته آموزشش به صورت پروژه ای نیست.
https://rubymonk.com
امیر گورانى — ۱۳۹۴/۰۳/۱۴
آرش جان خدا قوت ، چه راهی برای افرادی که وقت کافی و البته حوصله کافی در زمینه یادگیری برنامه نویسی و ریزشدن در مسایلش که دلیلش میتونه زمینه کاری متفاوتشون باشه ندارن ولی در عوض ذهنى ایده پرور و طراح دارن که اونهم میتونه دلایل خودش رو داشته باشه و در استارتاپ‌ویکند شرکت کردن ولی نتیجه نگرفتن، داری؟

نظری در این مورد دارید؟ خوشحال می‌شم اون رو برام ارسال کنید

من از ایمیل شما برای نمایش تصویر شما توسط سرویس gravatar استفاده خواهم کرد. من هم مثل شما از اسپم متنفرم.
برگشت به جلد وب سایت

آرش هستم، آرش میلانی، هـکر و نینجای خوشحال‌سازی و عاشق کوه و دشت و هرگونه ادونچر و عضوی از تیم هیجان انگیز نارمند.

‌در مورد توسعه وب، برنامه‌نویسی، بهبود روند انجام کارها، طراحی برای تجربه‌کاربری بهتر و هر اونچه که برای یک هـکر می‌تونه مهم باشه می‌نویسم.
به هر دلیلی می‌تونین به آدرس me[at]arashmilani.com ایمیل بفرستین. راستی می‌تونم به محض انتشار مطلبی جدید، از طریق ایمیل شما رو خبردار کنم.
کافی است ایمیلی با عنوان «نینجا من رو از نوشته‌هات خبر دار کن» یا شبیه اون برام بفرستین. به هر حال خودم قرار هست جوابش رو بدم نه یه برنامه کامپیوتری یا روبوت :)

Error: Something went wrong!